به گزارش مشرق، کدام بنیبشری در عالم از جنگ، ویرانی و آوارگی یک زن و کودک خوشحال میشود؟ اصلا میشود نام انسان را که بناست اشرف مخلوقات باشد، روی موجودی گذاشت که بانی بیپناهی یک کودک میشود؟ حتی سکوت هم در قبال این جنایت روا نیست. دست روی دست گذاشتن و ابراز حس همدردی با زنان و کودکانی که گاه و بیگاه تصاویر فلاکت روزگارشان را از رسانه به تماشا نشستهایم، دردی از بشریت دوا نخواهد کرد. عمل میخواهد؛ میدان انسانیت تماشاخانه نیست که چرخ آن با ژانگولر و سیاهباز بچرخد. شرافت و شجاعت است که به انسانیت معنا میبخشد.
منحطترین شکل و شمایل یک انسان که امروزه
کم وبیش شاهد آن هستیم، زمانی هویدا شد که بشر امروزی شرف نهادینهشده در وجودش را کنار گذاشت و آنجا بود که حیوانات ناطقی به بهای استقرار دولت اسلامی مدنظرشان در عراق و شام سر و دست بریدند و انسانیت را ذبح کردند. صدای نحس این موجودات انساننما که در عالم پیچید، فریادهای تظلمخواهی هم ازگوشه و کنار بلند شد؛ هر دسته و گروه و جمعیتی و قشری به طریقی. برای هیچ انسان آزادهای در عالم، ملیت و دین و مذهب و رنگ و نژادِ قربانیان این خفاشها، دیگر تفاوتی نداشت.
صحبت از جان و مال و عفت مردمان بیگناهی بود که یکشبه چنگال داعش، پرده حرمت و عزتشان را دریده بود. از خود خاورمیانه که جولانگاه اصلی این تبهکاران بود تا قلب اروپا، صداها و مشتهای گرهکرده علیه این توحشِ مدرن اما مرتجع بیشتر و بیشتر شد. از تجمعات و زنجیرههای انسانی تا کمپینهایی که در عالم مجاز به راه افتادند، همگی بنای همدردی با مظلوم را داشتند. سینما نیزکم و بیش در این بین بستری شد برای روایت این ظلم تاریخی؛ اما صد حیف که آنچه شایسته و بایسته بود، اتفاق نیفتاد.
فیلم «خواهران جنگ» تولید مشترک دو کشور فرانسه و بلژیک در سال ۲۰۱۹ بنا دارد تا روایتی از جنایات داعش بر مردم ایزدیمذهب و کرد عراق داشته باشد. اولین و جدیترین نکته نام همین فیلم است؛ نگاه ویژهای که بناست به دختران و زنان حاضر در این غائله باشد. داستان با حمله ناگهانی گروهی از نیروهای داعش به یک روستای ایزدی و به اسارت گرفتن یک دختر نوجوان ایزدی آغاز میشود و در خلال پرداختن به سرگذشت او به صورت موازی، به دختران و زنان پیشمرگهای پرداخته میشود که هر کدامشان پیش از این در گوشهای از اروپا و آمریکا به جریان معمول زندگی مشغول بوده اما با این رخداد غیرانسانی، جذب گروههای مبارز چندملیتی شدهاند.
ایراد اساسی و جدی این فیلم در آن است که تجمع این زنان داوطلب چندملیتی اساسا در فیلم حرکتی فمینیستی نشان داده میشود و وجه انساندوستانه این حرکت عملا به محاق غفلت و چهبسا به فراموشی سپرده میشود. فیلم از همان دقایق ابتدایی در چاله بیانیه دادنهای مکتبی گرفتار میشود. قصه دوپاره میشود، دختر ایزدی اسیر دست داعش، در بخشهایی از فیلم رها میشود. چشمانداز نسبتا انسانی ابتدای فیلم که آن هم در پرداخت با مشکلات جدی روبهروست به طرز ناشیانهای به گودال شعارهای فمینیستی سرازیر میشود که آن هم به دلیل ضعف در پرداخت، عملا به وصلههای ناجور فیلم بدل میشوند. فیلمنامه حقیقتا ضعیف، کارگردانی بیهویت، بازیهای معمولی و گاهی بد، از «خواهران جنگ»، یک فیلم ضعیف ساخته است.
بیشتر بخوانید:
فرزاد موتمن: مهمترین اشتباه سینمای ایران، تاسیس خانه سینما بود
تکلیف فیلمساز تا حدی با ما مشخص است؛ بنا دارد با حربه عاطفه و انساندوستی کلاه گشادی سر مخاطب بگذارد. رسما و علنا ناجیان مردم ستمدیده از داعش در فیلم، یک گروهک مبارز چندملیتی فمینیست معرفی شدهاند. سابق بر این، وقتی صحبت از تحریف تاریخ بود، نگاهمان به چند سده قبل معطوف میشد اما در روزگاری که کوچکترین فعل و انفعالی در یک گوشه از کرهزمین در کسری از ثانیه به جهانیان مخابره میشود، پدیدهای مثل جنگ به وسعت و عظمت یک سرزمین و چند ملت به راحتی، قلب که نه بلکه تحریف میشود. از زمان تیتراژ ابتدایی که نام برخی شبکههای فرانسوی در لیست حامیان فیلم درج شد، تا خود فیلم و خردهقصههای ناموزون آن، همگی در حد یک رپرتاژ خبری-تبلیغاتی برای جریان فمینیسم هستند، نه بیشتر. به واقع با اثر هنری قابل اعتنایی از جهت فرم، تکنیک و حتی محتوا هم مواجه نیستیم. در یک کلام فیلم به نام انساندوستی اما به کام فمینیسم است.
کلاهمان را قاضی کنیم. هنوز یک دهه از ماجراهای دنبالهدار داعش در عراق و شامات نگذشته است؛ هنوز شمار دقیق و ثابتی از ویرانیهای برجایمانده از تفکر منحط این جرثومههای لعین در دست نیست. هنوز ترس از انتحار و انفجار، در وجود بسیاری از مردم خاورمیانه و اروپا اثرات روانی جبرانناپذیر خود را دارد.
هنوز خبری از پیکرهای غرق در خون و پارهپاره شمار زیادی از شجاعترین و شریفترین جوانان ایرانی، عراقی، سوری، افغانستانی، لبنانی و پاکستانی نیست که برای رهایی مردم ستمدیده، پنجه در پنجه داعش جنگیدند و فدا شدند. هنوز داغ جگرسوز خون بهناحقریخته سپهسالارمان، روی دلمان سنگینی میکند. چه بنویسند و چه ننویسند، خط خونهای بهناحق ریختهشده از ما در دفتر تاریخ عالم ثبت خواهد شد اما کاش یک نفر به گوش سیاستگذار بزرگوار! مدیر عزیز! و هنرمند متعهد و کاربلد ما برساند که تاریخ را اگر درست روایت نکنیم، برای فرزندانمان نهتنها وارونه روایت میکنند بلکه تحریف میکنند.